دیدم در بالاچه بالاتوییت یک نفر لینکی گذاشته با توهین به شهدای بیگناه 17 شهریور که توهین به ملت ایران است و بس . میگوید از پشت به ملت شلیک کردند و کار شاه و ارتش آمریکاییش نبود.
دلم به درد آمد . مگر میشود خاطرات آن روز را فراموش کرد. مختصر میگویم که من آن موقع دانشجو بودم . فکر میکنم اول صبح بود که رادیو فرمان حکومت نظامی شاه را اعلام کرد. آن موقع اینترنت و ماهواره و تلفن همراه و غیره نبود و اخبار به این سرعت پخش نمیشد فوقش مردم میتوانستند به خانه هم زنگ بزنند و خبری را برسانند یا در ملاقات رو در رو بگویند. مردم هم از خرداد 42 که شاه حکومت نظامی اعلام کرده بود حکومت نظامی ندیده بودند و نسل جوان نمیدانست حکومت نظامی یعنی چه و چه معنایی دارد. قرار تظاهرات میدان ژاله از مدتها پیش گذاشته شده بود. از صبح زود مردم آنجا جمع شده بودند. ازدیاد جمعیت باعث هراس ارتشیان شد. برای نمایش قدرت دستور تیراندازی داده شد و شد آن فاجعه ای که شد و همه میدانیم .
من حدود ظهر بود که رفتم دانشگاه تهران که یکی از مراکز اصلی انقلاب بود. البته آن موقع هنوز نمیگفتیم انقلاب چون هیچکس فکر نمیکرد شاه سرنگون شود . دیدم یکی از دوستانمان با لباس خونین آمده دانشگاه . از او پرسیدیم چه شده او ماجرای میدان ژاله را گفت . تا آن موقع نمیدانستیم . باز هم تکرار میکنم مثل حالا نبود که هر خبری در یک ثانیه روی تلفنهای هوشمند همه می آید و پخش میشود . خبر مدتها طول میکشید تا به گوش مردم برسد. ما از طریق آن دوستمان متوجه فاجعه میدان ژاله شدیم البته هنوز هم نمیدانستیم عمق فاجعه چقدر است که در روزهای بعد (و پس از تعطیل روزنامه ها به دستور شاه) کم کم مردم دهان به دهان متوجه این فاجعه شدند. (آن رفیق ما بعد از انقلاب توسط همین دولت جمهوری اسلامی اعدام شد). آنوقت یک عده جوانک بی خبر از تاریخ که آن موقع هنوز دنیا نیامده بودند با وقاحت تمام به آن کشته شدگان و به آن شهدای ملت ایران توهین میکنند تا شاه را مبری سازند. اینها بدانند که دشمن دشمن شما لزوما دوست شما نیست . دیکتاتوری اسلامی بد است ولی بدی دیکتاتوری اسلامی دیکتاتوری شاه را مبری نمیکند.