زمان رضای قزاق آدمکش و پسر مزدورش رسم بود دست و پا میبوسیدند . ما فکر میکردیم چهل وچند سال پس از سقوط دیکتاتوری فاشیستی/تک حزبی پهلوی این رسم بین پهلوی پرستان منسوخ شده است.
اما نگاه کنید این بابا چطور پای فرح را میبوسد. آیا اینها میخواهند برای ملت ایران دموکراسی به ارمغان بیاورند؟
تظاهرات عظیم چند صد هزارنفری در همه شهرهای جهان در حمایت از ملت مظلوم فلسطین واقعا افتخار آفرین بود و البته هنوز هم ادامه دارد. اکنون مشعل مبارزه به دانشجویان منتقل شده است وآنان پرچم نبرد برای ازادی ملت فلسطین را بر افراشته اند. قلبم سرشار از غرور و افتخار میشود وقتی تجمع هزاران نفری این دانشجویان را میبینم که با و جود حمله وحشیانه پلیس و تهدید دانشگاه و سران دولت آمریکا سرسخت و محکم و با شهامت تمام ایستادگی میکنند. در گروههای بزرگ توسط پلیس و به دستور مقامات بازداشت میشوند کتک میخورند و حملات وحشیانه صهیونیستها (و متاسفانه سلطنت طلبان ایرانی) را تحمل میکنند و دم بر نمی آورند و قدمی از مبارزه برای آزادی ملت فلسطین کوتاه نمی آیند.
آنچه واقعا مایه شرم و خجالت هر ایرانی آزاده ای است دیدن فاشیستهای پهلوی پرست در کنار تعداد انگشت شماری صهیونیست است که از جنایت اسرائیل حمایت میکنند. اینها با پرچم اسرائیل و پرچم دیکتاتوری سلطنتی پهلوی با تاج به صهیونیستها میپیوندند و بلندتر از آنها شعارهای جنایتکارانه صهیونیستها را تکرار میکنند. هیچ گروه و دسته و ملت دیگری درمقابل تظاهرات نمی ایستد و از جنایات اسرائیل حمایت نمیکند به جز این فاشیستها . وقتی اینها را میبینم عرق شرم بر تنم مینشیند و از هموطن بودن با چنین حیواناتی شرم میکنم . چگونه میتوانم به تظاهرکنندگان بگویم من هم ایرانی هستم وقتی چنین حیواناتی درمقابل چشمان همه از کشتار پانزده هزار کودک بیگناه حمایت میکنند؟
وضعیت حکومت ایران در این چند سال اخیر مرا به یاد شاه و حزب رستاخیز و ساواکش می اندازد. دیکتاتوری شاه در سالهای آخر به دلیل حماقت و بیخردی بیکران شاه خود به خود به سوی سقوط میرفت و در سراشیب سقوط افتاده بود. شاه همه متخصصان و اندرزگویان و پیران با تجربه سیاست را از خود دورکرده و اطراف خود را با مشتی چاپلوس بی مقدار پر کرده بود و چیزی به جز تملق نمیشنید و باور داشت که در اوج قدرت است. به ظاهر نیز چنین به نظر میرسید و واقعا دراوج قدرت بود و حتی از دولت دیکتاتوری اسلامی قویتر مینمود. در آن زمان نه اینرنتی بود و نه ماهواره ای.سانسور مطلق برقرار بود و فقط یک کانال تلوزیون و دو روزنامه مزدور بودند که به جز تملق و چاپلوسی هیچ نمیگفتند و هیچکس جرئت نداشت در کوچه و خیابان و محل کار و مدرسه و دانشگاه از شاه که هیچ حتی از نوکران گوش به فرمان او نیز انتقاد کند. همه چیز به ظاهر کار میکرد و قدرت شاه در اوج بود اما عصا پوسیده بود. دولت پهلوی مانند پیغمبر سلیمان مرده بود ولی با تکیه بر عصای ساواک و ارتش هنوز بر سرپا ایستاده بود و زنده به نظر میرسید. اما با یک ضربه کوچک همه آن ابهت و قدرت در هم ریخت و شاه سرنگون شد و فرارکرد.
اکنون ماجرای دولت دیکتاتوری اسلامی است که بی تردید از دیکتاتوری فاشیستی/تک حزبی پهلوی ناتوانتر و گسیخته تر است. به ظاهر قدرتمند به نظر میرسد ولی در این چند سال آخر اشتباهی از پس اشتباهی دیگر مرتکب شده و خود به خود به سمت گور میرود و فقط یک فشار کافی است تا آن عصای پوسیده بشکند و این دولت ساقط شود . هم اکنون افشا شدن ماجرای قتل نیکای بیگناه توسط خبرگزاری معتبر بی بی سی بزنگاهی مهم برای این رژیم است. باوردارم اگر ملت ایران در پی این گزارش و به خونخواهی نیکا قیام کنند این بار کار این رژیم تمام است.
*فاصله ای تا آن ضربه نهایی نداریم.*
(این دولت جمهوری نیست ، هرگز آن را جمهوری خطاب نکنید. نام این دولت دولت دیکتاتوری اسلامی است)
…. و کماکان همان احمقهایی که فریب آن ادعاهای خمینی را خوردند فریب این ادعاهای این پخمه حسرت السلطنه را میخورند ……… و بیست سال بعد دوباره بر سر میزنند که عجب اشتباهی کردیم. بعضیها هرگز درس نمیگیرند. چهل سال پیش عربده کشان دنبال خمینی دویدند و حالا عربده کشان دنبال شاشزاده آیت الله رضا پهلوی عدم (عکس درماه) میدوند و عکس او را درماه میبینند.
این کلیپ خنده دار در توییتر پست شده بود و واقعا بامزه است حتما نگاه کنید و لذت ببرید. میدانم که ساواکیهای شکنجه گر لس آنجلس نشین از دیدن این کلیپ غرق خشم و خروش خواهند شد و خواهان شکنجه و اعدام بنده ولی خوشبختانه فعلا دستشان کوتاه است و سیاهچالهای ساواک چهل سال پیش در انقلاب کبیر ۵۷ برچیده شده است.
این دوستان ساواکی واقعا هیچ فرقی با پاسدارها و بسیجیهای خامنه ای ندارند تنها فرقشان این است که اینها دستشان از قدرت کوتاه است. البته پنجاه سال در راس قدرت بودند و دیدیم چه فجایعی مرتکب شدند.
این روزها وقتی فضای سیاسی اپوزیسیون و روحیه عمومی مردم را نگاه میکنم خوشبینتر میشوم . به نظر می آید برای اولین بار پس از مدتها خطر ظهور مجدد دیکتاتوری پهلوی پس از سقوط دیکتاتوری اسلامی کاهش یافته است. از قرار معلوم در جنبش مهسا توخالی بودن بازمانده و وارث دیکتاتوری پهلوی بر همگان آشکار شد و توده مردم پی بردند که از این امامزاده آبی گرم نمیشود. حمایت رضا پهلوی از آدمکشان اسرائیلی درمیانه فاجعه نبرد غزه و به زیارت ناتان یاهو رفتن ، قهر و آشتیهای کودکانه اش با رهبران اپوزیسیون ، رفتارهای فاجعه بار همسرش چه از لحاظ روابط خارج از حوزه زناشویی و چه فحاشیهای وقیحانه و کم مایه او و خیلی مسائل دیگر دست در دست هم داد و چشم توده را بر تو خالی بودن این عروسک دست بن سلمان باز کرد . توده مردم تصمیم گرفتند که این پخمه همان بهتر که به عکاسیش برسد و عکسهای کم مایه اش را در اینستاگرام پست کند و یا با همان دربار لس آنجلسش که اکثرا از ایران فرستاده شده بودند تا او را باد کنند و اپوزیسیون رانابود سازند سرگرم باشد.
با فروکش موج پهلوی پرستی و سلطنت طلبی و کاهش خطر احیای دیکتاتوری و فاشیسم پهلوی در ایران اکنون اپوزیسیون ایران میتواند در فضای بازی که پس از پراکنده شدن بخارات مسموم پهلوی و طرفداران فاشیستش ایجاد شده فعالتر شود . امیدوارم در پس سقوط (مجدد) پهلوی اپوزیسیون ما چهره های مقبولی به ملت ایران معرفی کند و متحد شود و آماده دوران پس از سقوط محتوم دیکتاتوری اسلامی (که دور نیست ) باشد. اپوزیسیونی که دو برنده جایزه نوبل صلح و صدها و هزاران مبارز با تجربه و تحصیلکرده و فرهیخته دارد بی تردید در این فضای باز پسا پهلوی خواهد توانست قابلیتهای خود را به منصه ظهور برساند و نجاتبخش ملت ایران شود.
((توجه کنید من میگویم «دیکتاتوری اسلامی» و نه «جمهوری اسلامی» . از همه مبارزان نیز میخواهم از این لغت برای نام بردن از این حکومت استفاده کنند. وقتی به این دیکتاتوری جمهوری خطاب میکنید گروهی را به اشتباه می اندازید که جمهوری بد است پس سلطنت خوب است. این ترفندی است که همیشه مورد استفاده فاشیستهای طرفدار احیای دیکتاتوری پهلوی قرار میگیرد. کجای این حکومت جمهوری است که آن را لایق کلمه جمهوری سازد؟))
نطق تاریخی شاه درمورد …خوردنش و اعتراف به فساد و دیکتاتوری در دولت پهلوی و اینکه حالا صدای انقلابتان را شنیدم و مرا ببخشید.
شاه بخشید شیخ علی خان نبخشید. چهل سال بعد از آن نطق یک مشت فاشیست و ساواکی بیسواد مدعی هستند که زمان اون آدمکش ایران بهشت بوده. خودش میگه نبوده اینا تخفیف نمیدن!
مقاله اخیر کوروش عرفانی را در بالاترین مطالعه کردم و زیر آن چند خطی در جواب نوشتم و امیدوارم پاسخگو باشد. اگر روزی فرصت شد به این مقوله بیشتر خواهم پرداخت ولی فعلا همان جوابیه را اینجا ذکر میکنم :
۱. انتظار بیهوده ای است که از احزاب و گروههای مختلف اپوزیسیون بخواهیم همه با هم متحد و همصدا باشند. کجای جهان در دنیای سیاست چنین چیزی دیده اید که از اپوزیسیون ایران بخواهید چنان باشد؟ مگر میشود گروههای آزادیخواه و دموکرات با فاشیستهای سلطنت طلب که در پی احیای دیکتاتوری پهلوی هستند متحد باشند؟ مگر اینکه یک فاجعه اگزیستانسیال برای ایران رخ دهد که همه با هم برای نجات ایران متحد شوند(حمله خارجی . درسایر کشورها نیز حمله خارجی به صورت موقت باعث اتحاد همه احزاب و گروههای مختلف شده است) در غیر آن صورت تصور اتحاد همه احزاب سیاسی فقط یک خواب و خیال است که هرگز رخ نخواهد داد. ۲. این را درست میگویید تکرار انقلاب کبیر ۵۷ با حضور ملیونها مخالف در خیابانها غیر ممکن است. چنان انقلابی بسیار بی سابقه است و فقط یک بار در تاریخ یک کشور رخ میدهد و دوره اش در ایران ما با تغییرات جمعیتی و پیر شدن هرم سنی و مهاجرت و ظهور سوشیال مدیا و غیره گذشته است و باز نخواهد گشت. آنها که خواب تکرار آن انقلاب را میبینند اشتباه میکنند. ۳. من از این مسئله «رهبری» میترسم . رهبر خیلی راحت میتواند منجر به دیکتاتوری شود. فرض کنید مثلا پسر و نوه دو دیکتاتور سابق ایران رهبر شود شما فکر میکنید این دیکتاتور زاده با درباری که دورش را گرفته خیال دموکراسی در سر دارد؟ ۴. تشکیل مجلس موسسان بلافاصله پس از پیروزی جنبش اشتباهی است بسیار بزرگ . از ملتی که صد سال زیر حکومت دیکتاتوری بوده نمیتوان انتظار داشت بدون تجربه سیاسی و بدون وجود احزاب استخواندار در یک مجلس موسسان به یک سامانه درست حکومتی برسد. نمونه بسیار روشنش را چهل سال پیش در مجلس موسسان خمینی دیدیم . خیر ، مجلس موسسان باید سالها پس از پیروزی جنبش تشکیل شود . باید احزاب فرصت نشو و نما در یک جامعه آزاد بیابند و مردم عضو احزاب شوند و تجربه سیاسی بگیرند و گروههای مختلف را در عمل در حکومت بیازمایند تا تصور روشنی از همه دیدگاههای سیاسی داشته باشند و سپس در یابند واقعا چه میخواهند. از یک کودک که تازه متولد شده نمیتوانید انتظار داشته باشید برنامه درستی برای آینده دراز مدت خود بریزد. پیشنهاد من تشکیل یک مجلس موسسان «موقت» است که دقیقا تاکید داشته باشد که راهکار ما یک راهکار موقت برای آغاز و روی خط انداختن دموکراسی است. این مجلس مقدمات دموکراسی را با وضع قانونهای لازم فراهم میکند و ضمنا ذکر میکند که مجلس موسسان واقعی ده سال یا پانزده سال دیگر با انتخابات سراسری تشکیل خواهد شد و برنامه درازمدت حکومت در ایران را آن مجلس تعیین خواهد کرد نه این مجلس.
دقت کنید به این نوشته در یکی ازبالاچه های بدنام پهلوی پرستان . طرف فکر میکند خودش مهاجر نیست و باقی همه مهاجرند. نژادپرستی ضد عرب در نهاد رژیم و سیستم پهلوی است و همه پهلوی پرستان نژادپرستند. در این دو ماه اخیر در بالاترین دیده ایم چقدر از کشته شدن کودکان بی گناه فلسطینی شادمانی میکنند و آرزوی نابودی همه عربها را دارند. این گروه آرزوی بازگشت دیکتاتوری پهلوی را دارند و میخواهند دوباره در ایران به قدرت برسند. با توجه به اینکه ما چند ملیون هموطن عرب داریم فقط قضاوت کنید اگر این نژادپرستان در میهن عزیر ما روی کار بیایند چه فاجعه نژادی برپا خواهند کرد.
یکی نیست به این نابغه پهلوی پرست بگوید اگر راستهای افراطی فاشیست که شما اینقدر طرفدار آنها هستید روی کار بیایند اول از همه خود شما را به عنوان مهاجر اخراج میکنند . آنها کاری ندارند شما ایرانی هستی یا عرب و یا چینی و یا ژاپنی . نژادپرستان سفید پوست بین تو و یک عرب هیچ تفاوتی قائل نیستند.