Archive for آوریل 2021

زمینهایی که توسط پهلویها از دست رفت و دزدیده شد

آوریل 26, 2021

این روز‌ها برای قرارداد بین ایران و چین، برخی سلطنت‌طلب‌ها، رژیم پهلوی را حافظ تمامیت ارضی ایران معرفی می‌کنند و نظام را مورد انتقاد قرار می‌دهند؛ این در حالی است که پهلوی‌ها هم در تاریخ به عنوان زمین‌خوار مردم و زمین‌ده به بیگانگان شناخته می‌شوند.

رضاخان پس از به قدرت رسیدن و تاسیس سلسله پهلوی، انتقادات بسیاری را متوجه پادشاهان قاجار ساخت. یکی از آن انتقادات واگذاری امتیازات بسیار به کشور‌های خارجی و کوچکتر شدن کشور در دوره قاجاریه بود. این انتقادات در حالی از سوی رضاخان و حامیان او مطرح می‌شد که کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با حمایت دولت انگلیس صورت گرفت و رضاخان با پشتیبانی انگلیسی‌ها ابتدا سردار سپه، سپس رئیس‌الوزرا و پس از آن با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، شاه کشور شد.

زمین‌هایی که از ایران جدا شد:
پهلوی اول هرچند از منتقدان سیاست موازنه مثبت شاهان قاجار بود، اما در امتیازدهی به بیگانگان و تحمیل قرارداد‌های استعماری به مردم ایران نسبت به شاهان قاجار اقدامی فروگذار نکرد و به قول معروف دست قاجار را از پشت بست. ضمن اینکه هم در دوره رضاشاه و هم در دوره پادشاهی پسرش، بخش‌هایی از خاک کشورمان جدا شد که نمونه برجسته آن جدایی بحرین از ایران است که البته به گفته خودشان بحرین دختری بود که شوهر داده شد!

امتیازدهی رضاخان به بیگانگان پیش از سلطنتش آغاز شد. او آن زمانی که سردار سپه و رئیس‌الوزرا بود، برای اینکه با مخالفت روس‌ها برای تغییر سلطنت مواجه نشود، حق بازگشت «قصبه فیروزه» و منطقه «خلیج حسین‌قلی» به ایران طبق قرارداد ۱۹۲۱ را مسکوت گذاشت و علاوه بر آن پادگان‌های ایران در مناطق مرزی با شوروی را هم از نیرو خالی کرد. قصبه فیروزه ییلاق عشق‌آباد پایتخت فعلی ترکمنستان است.

همچنین در اسفند ماه سال ۱۳۰۴، رضاشاه طی قراردادی ۷۰ درصد آب‌های منطقه‌ای که سرمنشا آن داخلی بوده را به روسیه می‌دهد.

در سال ۱۳۱۶ پیمان‌نامه چهارجانبه‌ای که به پیمان «سعدآباد» مشهور شد، بین ایران، عراق، افغانستان و ترکیه به امضا رسید. این پیمان در راستای سیاست‌های انگلیس و برای مقابله با نفوذ کمونیسم و شوروی منعقد شد. در پی این قرارداد رضاشاه شهر قطور را که از ابتدا متعلق به ایران بود و در تصرف حکومت عثمانی باقی‌مانده بود، پس گرفت، اما به‌جایش ۸۰۰ کیلومتر مربع اراضی مرغوب شامل کوه آرارات کوچک و دامنه‌ها و اراضی اطراف آن را به ترکیه واگذار کرد. دشت ناامید نیز به مساحت ۳ هزار کیلومتر مربع در شرق ایران به افغانستان واگذار شد. همچنین حق کشتیرانی در اروندرود به جز ۵ کیلومتر از آب‌های مقابل آبادان تا خط تالوگ به عراق داده شد.

جدایی بحرین از ایران نیز هرچند در دوران پهلوی دوم رقم خورد، اما در سال ۱۳۰۶ رضاخان رضایت داد تا بحرین از ایران جدا شود. محمدرضا شاه نیز طبق میل پدر که تابع تصمیم دولت انگلیس بود، عمل کرد. او در سال ۱۳۴۷ در سفر به هند و در شهر دهلی‌نو اعلام کرد که «دولت شاهنشاهی نمی‌خواهد با اعمال زور بحرین را تصاحب کند، بلکه حاکمیت بحرین را به دلخواه اکثریت مردم، در یک همه پرسی آزاد زیرنظر سازمان ملل متحد می‌گذارد، تا اگر اکثریت مردم بحرین علاقه به ملحق شدن به ایران داشتند، بحرین در حاکمیت ایران بماند و اگر خواستند از ایران تجزیه شوند، کشوری مستقل شوند.»

در نتیجه همه‌پرسی نمایشی با دخالت انگلیسی‌ها در بحرین انجام شد. این همه‌پرسی در حالی انجام شد که مردم ایران و مجلس شورای ملی مخالف برگزاری آن و جدا شدن بحرین از ایران بودند.

محمدرضا شاه شهریور ۱۳۴۹ گفت: «با توجه به این که ذخایر مروارید بحرین به پایان رسیده است، بحرین از نظر ایران دیگر اهمیتی ندارد». هویدا نخست وزیر وقت هم عنوان کرد: «به هیچ کس مربوط نیست. دختر خودمان بود، به هر کس می‌خواستیم شوهرش دادیم.»

زمین‌هایی که از مردم ایران دزدیده شد:
پهلوی اول و دوم علاوه بر اینکه بخش‌هایی از خاک ایران را از وطن جدا کردند، زمین‌های مردم را هم غصب کردند و به نام خود سند زدند. این اقدام به قدری گسترده و آشکار بود که یک روزنامه فرانسوی، رضاشاه را به جانوری زمین‌خوار تشبیه کرد.

رضاشاه هر ملکی را که می‌خواست تصاحب می‌کرد. سفیر آمریکا در تهران در یکی از گزارش‌هایش نوشته است که رضاخان برای اراضی هر قیمتی که دلش بخواهد می‌پردازد. رضاخان برای تصاحب املاک، روش‌ها و شیوه‌های متفاوت داشت. او با فرستادن افسران خود به شمال کشور دستور می‌داد تا هر ملک مرغوبی را دیدند، برای او بگیرند.

میزان املاکی که رضاخان غصب کرده بود به قدری زیاد شد که در سال ۱۳۱۴ برای مدیریت آن‌ها، اداره املاک اختصاصی تأسیس شد. رضاشاه پس از ۱۶ سال سلطنت در نهایت ۴۴ هزار سند به نام خودش داشت. تقریباً تمامی مازندران و اراضی مرغوبش و بخش‌های بزرگی از گرگان و گیلان متعلق به وی بود. این تملک سراسری اراضی شمالی ایران به‌قدری چشمگیر شده بود که خاندان پهلوی توجیه کردند: «رضا‌شاه، املاک شمال را از صاحبان آن‌ها خرید تا از نفوذ روس‌ها در آن منطقه و اشاعه کمونیسم در ایران و بخصوص در مناطق شمالی آن جلوگیری کند.»

رضاخان برای تصاحب اموال مردم، به مجلس شورای ملی دستور داد که قانونی را به تصویب رساند تا او بتواند بهترین املاک را به نام خود و فرزندانش منتقل کند.

درآمد رضاخان از یک و نیم میلیون هکتار اراضی کشاورزی و جنگلی، مراتع، باغات و شکارگاه‌ها در سراسر ایران (۱۰ درصد کل اراضی کشاورزی ایران) به سالانه ۷۰۰ میلیون تومان می‌رسید که از این رقم حدود ۶۰ میلیون تومان معادل ۲۵ میلیون دلار آمریکا در آن زمان، به بانک‌های خارجی منتقل شد. تعداد روستا‌هایی هم که رضا‌شاه در مدت سلطنت خود تصاحب کرد، بالغ بر ۲ هزار و ۱۷۶ روستا بود که درآمد روستاییان به جیب شاه می‌رفت.

پس از سقوط رضاشاه و روی کار آمدن فرزندش توسط انگلیسی‌ها هر چند ۳۸ هزار برگ سند برای شکایت تنظیم شد، اما تنها برخی از افرادی که صاحب نفوذ و یا ثروتمند بودند، توانستند به حق و حقوق خود برسند؛ چراکه اگرچه محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰ برای فرونشاندن خشم مردم و نمایندگان مجلس، تمام اموالی را که از سوی پدرش به نام وی شده بود، به دولت واگذار کرد، اما بعد از گذشت ۷ سال دولت لایحه‌ای به مجلس فرستاد که با تصویب آن بسیاری از اموال به محمدرضا شاه و خاندان پهلوی بازگشت.

به هرحال حامیان و موافقان رضاخان در مجلس شورای ملی با طرح اینکه شاهان قاجار حافظ ایران نبودند و رضاخان حافظ تمامیت ارضی و امنیت‌آفرین این کشور خواهد بود، سلطنت را تغییر دادند و او را به قدرت رساندند.

روشنگری در باره دیکتاتوری پهلوی بخشی از مبارزه همه جانبه ما بر علیه دیکتاتوری اسلامی است. از آن غافل نباشیم.

آوریل 10, 2021

داشتم لینکهای بالاترین را مرور میکردم به این مطلب در تعریف و تمجید از یک دیکتاتور نظامی برخوردم. البته میدانم که در همه کشورهای جهان درصدی از مردم طرفدار دیکتاتوری هستند. در آلمان هیتلر طرفدار داشت و در اسپانیا فرانکو . در همین پنجاه شصت سال اخیر در شیلی یک کودتاچی آدمکش مثل پینوشه هم طرفدار داشت . در نتیجه نباید حیرت کنیم که چطور ممکن است کسانی که مثلا اسم خود را برانداز و مبارز میگذارند طرفدار کودتاچیان و سرنگون کنندگان حکومتهای قانونی و دموکراتیک هستند.

اما این لینک و نظرات زیر آن صحت اعتقاد مرا به پیچ خطرناکی که در جاده حصول به دموکراسی در ایران وجود دارد تایید میکند. این گروه بزرگ فاشیستهای ایرانی و طرفداران دیکتاتوری که میتوانید نظراتشان را زیرلینک ببینید خطر بزرگی برای حصول به دموکراسی در ایران محسوب میشوند.

به نظر من فرماندهان سپاه از هم اکنون بر روی ایجاد یک دیکتاتوری نظامی از قماش دیکتاتوری پهلوی تمرکز کرده اند و فقط منتظر مرگ خامنه ای هستند که چندان هم دور نیست . تبلیغ برای رضا خان قزاق و برای کودتای آزادیکش وی و برای حکومت فاسد و مزدور او فقط یک نقاب ظاهری است . هدف چیز دیگری است.

کسانی که در صفحات بالاترین و سایتهای اجتماعی در ایران دیکتاتوری پهلوی را تبلیغ میکنند هدف شومی را تعقیب مینمایند. هدف آماده کردن ذهن ملت برای ظهور یک دیکتاتور نظامی دیگر از قماش رضا خان است . اینها آگاهانه و ناآگاهانه صحنه را برای ظهور چنان دیکتاتوری فراهم میکنند و در صورت ظهور یک رضا خان دیگر اینها طرفداران و قمه کشان آن دیکتاتور خواهند شد. به همین سبب است که معتقدم مبارزان راه آزادی و دموکراسی نباید این خطر را دست کم بگیرند . روشنگری در باره دیکتاتوری نظامی رضا خان و پسرش بخشی از مبارزه ما بر علیه دیکتاتوری اسلامی در ایران است و نباید از آن غافل شویم و میدان را به دست مبلغان دیکتاتوری نظامی و سپاهی وا بگذاریم .

«آزادی»